18 +

.

.

.

مردی توی کوپه قطار با یک خانوم غریبه همسفر بوده...شب خانومه میره تخت بالایی میخوابه و مرد تخت پایینی..

نصف شب خانومه میگه:سردمه،کاش شما میتونستی میرفتی از مامور قطار برام پتو میگرفتی.

مرده میگه:میخوای خانوم امشب فرض کنیم زن و شوهر هستیم تا هر دومون گرم شیم؟؟؟؟؟

خانومه ک همچین بگی نگی از پیشنهاد بدش نیومده بود گفت:باشه حاظرم

مرده میگه:پس پاشو خودت برو پتو بگیر،برای منم ی چایی بیار..........خخ

شادی روح آدم منحرف صلوات....اون 18+ درجه هوای اونروز بوده........خجـــــــــــــــالــــــت بکش...تسبیحمو بکنم تو چشت؟؟؟؟؟؟؟؟

مجري: تو خجالت نميکشي معدلت 15 شده؟
پسرعمه: نه!
مجري: ميدوني بچه ي آقاي اکبري بيست شده؟
پسرعمه: ميدوني آقاي اکبري واس بچه ش پلي استيشن خريده؟
مجري: چه ربطي داره!؟
پسرعمه: هروقت شما عين آقاي اکبري شدي منم عين بچه ش ميشم!
مجري: خب من اونقدر پول ندارم!
پسرعمه: منم اونقدر مخ ندارم!
مجري: يني من اگه واس تو پلي استيشن بخرم درس ميخوني!؟
پسرعمه: آدم وقتي پلي استيشن داره مگه خله بشينه درس بخونه!؟
مجري: بچه ي آقاي اکبري که هم پلي استيشن داره هم درس ميخونه!
پسرعمه: آها...حالا فهميدي اين بچه خله!؟ پس انقدر سرکوفتشو به من نزن!

بهشت اونقدرم که میگن خوب نیست ...!!!

..

..

..

..

..

..

..

..

..

..

..

..

..

فکر کن دور تا دورت پیغمبرا نشستن

آدم اصن روش نمیشه پاشو دراز کنه

چه برسه به اینکه بخواد به حوریا نگاه کنه ...

تو به گناهات ادامه بده...  ^_^